دیشب خدارو دیدم…
گوشه ای آرام میگریست…
من هم کنارش رفتم و گریستم…
هر دو یک درد داشتیم …
” آدم ها....”
در عجبم از آدمایی، که نشانههایت را میبینند و انکارت میکنند !!…
و عجب از تو که انکارشان را می بینی ولی همچنان مهربانی میکنی
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : برچسب:, | 15:47 | نويسنده : امير | نظر بدهيد
.: Weblog Themes By Pichak :.